قطره اشک

*،*

چرا تو ای شکسته دل ، خدا خدا نمی کنی

خدای بی نیاز را چرا صدا نمی کنی

سحر به باغ ناله ها ، گل مراد می دمد

به نیمه شب چرا لبی به ناله وا نمی کنی

به هر لب دعای تو ، فرشته بوسه می زند

برای درد بی دوا چرا دعا نمی کنی

به قطره ، قطره اشگ تو خدا نظاره می کند

چرا میان گریه ها خدا خدا نمی کنی

دل تو مانده در قفس ، جدا از اشیان خود

پرنده اسیر را ، چرا رها نمی کنی

چرا کنون نمی کنی ز دل غبار کینه را

چرا صفا نمی دهی حرم سرای سینه را

چرا صدا نمی زنی ، شهیده مدینه را

خدا برات دوری از عذاب میدهد بیا

خدا خدا خدا خدا